زیادهروی در آمیزش جنسی و تهدیدات جسمی
جستار نخست:
بیپروایی در کامجویی جنسی و شهوت گرایی، هم نزد دینداران راست کیش و هم در نگاه خردمندان پارسا و هم به دیده اخلاق مداران فضیلت طلب همواره ناپسند دانسته شده و نوعی کجروی به شمار میآمده است. حکیمان کهن نیز در سرزمینهای اسلامی به ویژه ایران، زیادهخواهی جنسی را از دیدگاه طبی کاویده و زیانهای جسمانی آن را آشکار کردهاند. دیدگاه حکیمان در شناسایی مزاجهای گوناگون و تفاوتهای سرشتی در میزان و نحوه بروز امیال و رفتارهای جنسی موجب شد که آنان:
امیال و رفتارهای جنسی را پدیدهای جسمانی بشمارند؛ و چگونگی و کمی و افزونی آن را نیز پیامد وضعیت مزاج اعضای تناسلی و یا دیگر اعضاء (به خصوص مغز و قلب و کبد) بدانند؛ و هنگام تعریف، سببشناسی و بیان تدابیر درمانی کثرت شهوت، به جز در برخی موارد خاص از داوری اخلاقی در مورد آن پرهیز کنند.
راههایی طبّی-عملی برای تعدیل شهوت جنسی پیشنهاد کنند.
با توجَه به گوناگونی مزاجها، شیوههای تعدیل جنسی را اختصاصی در نظر بگیرند.
جستار دوم:
به نظر میرسد با وجود آنکه پزشکان عهدهدار جنبههای طبی مسائل جنسی هستند، و هنگام درمان اختلالهای جنسی نیز باید از داوری اخلاقی درباره بیماران خودداری کنند، ولی وقتی که از منظری فراتر، سلامت جسمی-روانی جامعه را با مسائل جنسی در پیوند ببینند باید نقش دیگری نیز برای خود قائل باشند. با چنین زمینهای، اکنون با رویکردی اجتماعی به این مسأله میپردازیم و با نگاهی جامعه نگر به شرایط امروزیمان در دوران جدید مینگریم. خواهیم دید که با سه مسأله روبهرو هستیم:
افزایش سن ازدواج، افزایش طلاقهای رسمی و غیر رسمی، و افزایش آشکار و پنهان پدیده چندهمسری.
افزایش نسبی محرکهای جنسی به صور و طرق مختلف.
وجود انواع فرآوردههای افزایشدهنده تمایل، توان، و التذاذ جنسی در بازار دارویی.
برآیند سه پدیده ذکرشده در جستار دوم، بی هیچ شرحی پیداست و نیازی به گرهگشایی ندارد. در این حال، باید اذعان کرد که حداقل چیزی که از سوی پزشکان و دستگاههای مرتبط با سلامت فراموش شده، بیان زیانهای پرکاری جنسی و یافتن راههای طبّی طبیعیِ بیزیان برای تعدیل تمایلات جنسی، و آموزش تدابیر سلامت جنسی به گروه هدف به ویژه جوانان است. باید توجه داشت که کمک به افزایش شهوت و قوای جنسی و تهییج دارویی آن، استقلالاً و به خودی خود، هدفی طبّی به شمار نمیرود. امروزه در بازار دارویی کشور، چه در داروخانههای آلوپاتیک و چه در عطاریها، فرآوردههای شیمیایی و مکمّلهای گوناگون، یا داروهای طبیعی و گیاهی متنوعی برای افزایش میل و التذاذ جنسی به چشم میخورد، در حالی که دمیدن در تنور افزونخواهی و تلذّذ جنسی بدون رعایت ملاحظات دیگر، نه برای سلامت مصرفکنندگان این کالاها سودمند است و نه به ارتقای امنیت بهداشتی، اخلاقی و اجتماعی ما مددی میرساند. بدیهی است که نگارنده این نوشتار، یکسویه بودن این روند را سودبخش نمیداند ولی البته از این نکته ناآگاه نیست که برای بهبود بسیاری از آسیبهای خانوادگی و زناشویی وجود چنان داروها و فرآوردههایی ضروری است، مشروط بر آنکه میل و رفتارهای جنسی صرفاً یک پدیده انتزاعی طبی شمرده نشوند؛ و در حیطه طبّی نیز فقط به یک جنبه از تأمین سلامت جنسی (یعنی نیرومند کردن میل و توان کامرانی جنسی) بسنده نگردد و دیگر وجوه سلامت جنسی (به ویژه تعدیل سرکشیهای جنسی و رفتارهای افراطی) نیز در نظر گرفته شوند.
با این مقدمه اکنون به بیان دیدگاه طبیبان ایرانی درباره آسیبهای زیادهروی در آمیزش جنسی، و نیز تدبیر آن در مزاجهای گوناگون پرداخته میشود:
دیدگاه طب ایرانی در مورد زیانهای زیادهروی در نزدیکی جنسی
باور همه طبیبان و حکیمان بزرگ ایرانی این است که زیادهروی در خفتوخیز از بزرگترین اسباب کاهش نیروی حیاتی و آسیبهای گوناگون در سراسر بدن است.
ابنسینا در قانون بیان میکند که آمیزش جنسی موجب میشود که جوهر آخرین غذای جذب شده، از بدن بیرون رود؛ بنابراین زیان آن از دیگر راههای دفع مواد از بدن (مانند قی و اسهال و عرق) بیشتر است، همچنین خفتوخیز به سبب ایجاد لذت بسیار، جوهر روح را نیز از تن خارج میکند، از این رو جماع کنندگانی که لذت بسیار زیاد از جماع میبرند بیشتر دچار ضعف ناشی از زیادهروی در این امر میگردند.
به بیان ابنسینا زیادهروی در خفتوخیز موجب سرد و خشک شدن بدن و تحلیل حرارت غریزی و تسریع در کاهش قوت تن میشود و میتواند به سردی فراگیر، و ضعف حس بینایی و شنوایی بینجامد و در ساق پاهای فرد سستی و ضعف ایجاد کند تا جایی که راه رفتن و تحمّل وزن را نیز بر وی دشوار گرداند. ابن سینا همچنین میگوید که زیادهروی در خفتوخیز گاه میتواند منجر به چیرگی سودا و سپس صفرا بر بدن فرد شود و منجر به دُوار گردد و حسّی مانند راه رفتن مورچه از سر تا انتهای کمر، و طنین ایجاد کند و گاه منجر به رعشه و ضعف عصب و سَهَر و جُحوظ عین شود.
حکیم سید اسماعیل جرجانی نیز زیادهروی در خفتوخیز را سبب زیانهای پرشمار میداند، زیرا به بیان وی پرکاری جنسی و دفع زودازود منی، سرانجام موجب تولّد خون خام از غذای کاملاً هضم نشده میگردد و چنین خون خامی در اعضای گوناگون بیماریهای متعدّد پدید میآورد. سیّدِ گرگانی آسیبهای ناشی از رسیدن این خون خام غیر طبیعی را در اعضای مختلف چنین میداند:
دماغ (مغز): خون خام در دماغ نخست سردرد پدید میآورد و پس از چندی میتواند به صرع، سکته، نسیان (فراموشی و اختلال حافظه)، فلج، رعشه، لقوه (فلج فاسیال)، و ضعف اعصاب بینجامد.
قلب: رطوبت فاسدِ خون خام در غلاف قلب انباشته شده، خفقان پدید میآورد.
ریه: رسیدن این خون به شش موجب ربو، ضیقالنفس، سرفه تر و سل میشود.
مفاصل: با رسیدن این خون به مفاصل، دردهای مفاصل، نقرس و عِرقالنَسا به وجود میآید.
طحال: این خون خام در طحال سدّه و ورم صُلب ایجاد میکند.
و امّا محمّداعظمخان چشتی نیز به پیروی از اطبای پیش از خود، جماع را موجب فرو نشستن حرارت غریزی و مشتعل شدن حرارت غریبه میداند و زیانهای گوناگونی را پیامد آن میداند، مانند:زایل شدن افعال طبیعی، و قوی شدن افعال خارج از طب
سقوط قوّت و کاهش جوهر روح حَیَوانی.
کاهش نشاط
سنگینی در حرکت
خشکی دِماغ و آسیب به اعصاب، تیرگی حواس، و پیدایش رعشه و ضعف حرکتی
پیدایش خشکی اعضای در اصلی دیگر ( قلب و کبد)
ضعف کبد
شتاب گرفتن ذبول، و پیری زودرس
فساد و تباهی هضم
کاهش خون، و از بین رفتن شادابی و خوشرنگی چهره و ضعیف شدن نبض
کم شدن گوشت
باریک شدن و ضعف مو تا حد ریزش مو
آسیب به سینه و ریه
آسیب به کلیه، و هُزال آن
تقسیمبندی عملی تیپهای بدنی و پیشبینی عوارض آمیزش جنسی در هر کدام:
آنچه در مورد زیانهای جماع گفته شد برای همه مزاجها با شدّتی یکسان رخ نمیدهد. در واقع افراط جنسی برای هر مزاج در چارچوب همان مزاج تعریف میشود. بر همین اساس نمیتوان به طور یکسان همگان را به پیروی از یک الگوی فعالیت جنسی ثابت فرا خواند زیرا آن حدّ از فعالیت جنسی که مثلاً میتواند برای یک فرد با مزاج سرد و خشک زیانآور شمرده شود برای فرد دیگری با مزاج گرم و تر به همان اندازه آسیبزا نیست. نکته مهم این است که هر کس با توجّه به ویژگیهای فیزیولوژیک فردی (مزاج شخصی) و نیز در نظر گرفتن ضعف و قوت خود و اوقات و شرایط مناسب برای جماع، باید به تدبیر امور زناشویی و جنسیاش بپردازد.
بر مبنای کتاب اکسیر اعظم میتوان با تقسیمبندی افراد به چهار مزاج اصلی سرد و خشک، گرم و خشک، سرد و تر، و گرم و تر تدابیر متناسب با هر یک را تبیین کرد.
بر مبنای این کتاب، مردم یا لاغر هستند یا فربه. که هر کدام نیز به دو گروه بخش میشوند.
اقسام لاغرها (افراد غیر فربه):
۱-لاغرهایی که رنگ پوستشان یا بسیار سفید، یا سفید مایل به رُصاصی (سربی)، یا سفید مایل به سبز است، و پوستی نرم و بیمو با رگهای باریک دارند و کمخون هستند دارای مزاج اصلی سرد و خشک میباشند. در این افراد مقدار منی کم و قوام آن غلیظ است.
بر مبنای قانون ابنسینا این افراد احتلام اندک دارند و کمتر به سرعت انزال دچار میشوند. زیان افراط در خفتوخیز در این گروه بسیار زیاد است.
۲-دسته دومِ لاغرها، سیاه چرده یا سیاه چردگان مایل به سرخی یا گندم گونی هستند که پرمویاند و پوست بدنشان صلب (سفت) و درشت (زبر) است و رگهای فراخ و گشاده دارند و نسبت به دسته اوّل لاغرها گوشتالودتر میباشند و مفاصلشان قوی و برجسته است. اینان دارای مزاج اصلی گرم و خشک هستند. در این دسته نیز مقدار منی کم و غلظت آن زیاد است، گرموخشکها میل جنسی فراوان دارند و در خفتوخیز قویتر هستند ولی زود از کار باز میمانند. به بیان ابنسینا اینان با کمترین تماسی با مادینه و حتی از یاد کردن نزدیکی دچار انزال میشوند و اگرچه هنگام نزدیکی به سرعت نعوظ پیدا میکنند ولی زود نیز از آن فارغ میگردند. زیان خفتوخیز در این افراد از دسته اوّل کمتر، و بر حسب کمی یا زیادی خونشان متفاوت است.
افراد فربه نیز دو گروهاند:
گروهی که فربهیشان بیشتر از پیه (بافت چربی) است و بافت عضلانیشان کم میباشد و پوست سفید رنگ، نرم و بیمو دارند و مفاصلشان در زیر بافتهای سطحی پوشیده، و رگهایشان باریک است. این افراد مزاج سرد و تر دارند، مقدار منی آنان زیاد و با قوام رقیق است. میل جنسی سرد و ترها کمتر و انزالشان کند است. این افراد در صورت افراط در خفتوخیز از مضرت لاغر شدن و پژمردگی در امان هستند ولی به زیانهای دیگر مانند درد پشت و زانو بیشتر دچار میشوند.
گروه دیگر افراد فربه کسانیاند که فربهایشان بیشتر از گوشت است و رنگ پوستشان به سرخی و گندم گونی میزند و پرمو، پرخون و دارای رگهای گشاده و فراخ هستند. اینها دارای مزاج گرم و تر میباشند و منی بسیار و میل جنسی فراوان دارند، زیاد به احتلام دچار میشوند و به سرعت انزال مبتلایند ولی بیشترین نیرو را برای نزدیکی دارند. آسیب و زیان خفتوخیز در این گروه کمتر از همه مزاجهای دیگر است و تنها در مورد اینان گفته شده است که ترک خفتوخیز زیادتر از ضرر افراط در آن است. نکته مهم و پایهای این است که در هر مزاج، اگر جماع پیاپی و زودازود، و به خصوص اگر به تکلّف و تنها برای تفنّن و حرص لذت، بدون طلب و نیاز طبیعی انجام شود بسیار آسیبرسان است. در مجموع در متون طب سنتی حداقل فاصله برای خفتوخیز به اندازه فرصتی که برای تولید منی جدید لازم است، ذکر شده و آن را سه شبانهروز دانستهاند. بدیهی است که این زمان سه روزه برای فرد جوان معتدلالمزاج تندرست با آمادگی جسمی کافی و تغذیه مناسب برای تولید منی است.
پرهیز از خفتوخیزِ بسیار، در چه کسانی بیشتر لازم است؟
کسانی که معده ضعیف دارند.
کسانی که پس از خفتوخیز دچار لرزش و احساس سرما میشوند.
کسانی که بدن نحیف و مزاج خشک دارند.
کسانی که پس از خفتوخیز دچار تنگی نفس میشوند.
کسانی که سینه بیمار یا ضعیف دارند.
کسانی که پس از خفتوخیز دچار خفقان قلب میگردند
کسانی که پس از خفتوخیز دچار گود افتادگی چشم میشوند
کسانی که پس از خفتوخیز دچار بیاشتهایی یا کماشتهایی میشوند.
کسانی که به وجع ورک (درد مفصل هیپ) و عرقالنسا (سیاتالژی) مبتلا هستند به خصوص در هنگام پُری شکم.
دکتر مجید انوشیروانی دستیار دکترای تخصصی طب سنتی ایران
دانشگاه علوم پزشکی تهران
http://www.tandorostan.org/detaildiseases/13/%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%B4-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C/default.aspx