توجه. توجه. توجه
ازروش دشمن برای نابودی نسل ایرانی چه میدانیم
دشمنان و مرگ موریانه ای و بیصدا برای ملت ایران و…. به روشهای بسیار پیشرفته درلابراتورهای اسرائیلی و آمریکایی
?????
نترس کلیک کن
?محصولات سرطان زا
کلیک کن. نترس
پشت پرده یک برنامه خطرناک بیوتروریستی (گزارش اختصاصی کیهان)
بعد از سالها انتظار و فریادهای حکیم دکتر روازاده امروز میبینیم که روزنامه کیهان بسیار دقیق این موضوع را بیان میکند:
عضو هیئت رئیسه انجمن ارگانیک ایران نسبت به قانونی شدن طرح صهیونیستی اگروتروریسم در خلال تصویب لایحه برنامه ششم توسعه کشور هشدار داد و با مشکوک خواندن این مسئله گفت: خود اروپاییها ورود محصولات تراریخته را محدود کردهاند!
مواد غذایی تراریخته (دستکاری شده ژنتیکی) به محصولاتی اطلاق میشود که از انتقال یک یا چند ژن بین دو نوع موجود زنده مختلف به وجود میآید؛ گرچه این محصولات دانشبنیان میتواند از مزایایی مانند پرمحصولی و مقاومت نسبت به آفات بهرهمند باشد، اما مشکلات متعددی نیز برای طبیعت و سلامتی انسانها به وجود میآورند. این موارد چنان مضر است که میتواند بهعنوان یک «سلاح» تمامعیار علیه ملتها به عنوان عامل ایجاد «سرطانها» و حتی «عقیمسازی نسل ها» مورد استفاده قرار گیرد. اکنون پس از سالها واردات چراغ خاموش مواد غذایی دستکاری شده ژنتیکی به کشور، در لایحه برنامه ششم توسعه، تولید تجاری این محصولات در دستور کار قرار گرفته است!
این در حالی است که در ماده ۸ مفاد پیشنهادی شورای محیط زیست تدوین لایحه ششم توسعه نیز ضمن تاکید بر «تولید مواد تراریخته» در کشور آمده است: «دولت موظف است با ایجاد ساختاری توانمند به صورت مستقل و یا وابسته به دستگاههای اجرایی ضمن تدوین استانداردهای لازم، بر تولید، واردات و مصرف مواد تراریخته کنترل و نظارت جدی اعمال نماید.»
پیش از این نیز میرمحمدی، استاندار یزد در افتتاحیه اولین مرکز متمرکز سلامت غذای کشور در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی یزد با تاکید بر ضرورت حساسیت زدایی از تولید و مصرف مواد تراریخته گفته بود: با توجه به دخالتهای انسانی در تولید محصولات تراریخته، ضروری است تا با تحقیق و پژوهش و رعایت ضوابط، تولید اینگونه محصولات صورت گیرد(!)
عضو هیئت رئیسه انجمن ارگانیک ایران در تقبیح این نگاه به تسنیم گفت: تاکنون تعداد ژنهای ثبتشده تجاری محصولات دستکاری شده ژنتیک از مرز ۱۵۰۰ مورد گذشته است. این دستکاری در طبیعت میتواند لطمات جبران ناپذیری وارد کند؛ دانشمندان حوزه اخلاق زیستی معتقدند فرایندی را که در طبیعت هرگز اتفاق نمیافتد نباید در آزمایشگاه انجام دهیم؛ مثلاً هیچگاه در طبیعت یک ماهی با گوجهفرنگی یا ذرت جفتگیری نمیکند!
تهدید رسمی سلامت مردم
وی درخصوص استفاده گسترده از مواد تراریخته در صنایع تولید روغن خوراکی در کشورمان بدون اطلاع رسانی به مصرفکننده گفت: بنده قبول ندارم که این کار نادانسته صورت گرفته باشد، چطور است که طرفداران محصولات تراریخته و بازرگانانی که سودهای کلان از ورود این محصولات به بازار میبرند، برای توجیه و تأکید بر لزوم تولید این محصولات در داخل کشور، آمار چند میلیارد دلاری واردات محصولات دستکاری شده ژنتیکی را اعلام میکنند؛ اما سالها ساکت بودهاند؛ و هیچ تلاشی برای آگاهسازی مردم و برچسب زدن به این محصولات انجام ندادهاند؟
آزاد عمرانی تاکید کرد: اولاً زیرساختهای لازم، هم به لحاظ تجهیزات و هم نیروی انسانی متخصص، جهت تشخیص محصولات تراریخته را در آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشورمان داریم؛ ثانیاً چرا طی این سالها علیرغم سخن پراکنیها، عزم کافی در دولتها، جهت ارزیابی جامع، درست و بیطرفانه نسبت به بررسی اثرات زیستمحیطی و سلامتی محصولات دستکاری شده در ایران وجود نداشته است؟
سکوت در برابر بیوتروریسم آمریکایی
این متخصص مواد گیاهی اصیل گفت: واقعیت جهانی درمورد محصولات دستکاری شده ژنتیکی این است که با گذشت بیش از ۲۰ سال از تولید تجاری این محصولات، انحصار بذرهای استراتژیک تراریخته همچنان در دست شرکت بزرگ آمریکایی «مونسانتو» قرار دارد؛ این کمپانی و شرکتهای اقماری آن حدود ۸۰ درصد از تولید بذرهای ژنتیکی دنیا را در اختیار دارد، و با استراتژی حسابشده وارد کشورها میشود؛ بنابراین نمیتوانیم بپذیریم که بروز این اشکالات نادانسته بوده است.
البته ممکن است برخی از افراد در درون دولتهای ما، بهصورت ناآگاهانه تحت تأثیر این کمپانیها قرار گرفته باشند؛ اما نفرات اصلی به هیچ وجه ناآگاه نیستند! دولتیها، ممکن است به چشم یک دانش و فناوری پیشرفته به این علم نگاه کنند؛ و به همین دلیل برای اینکه خدمتی هم بکنند، افزایش اعتبارات، تجهیز کردن مراکز و حمایت از طرحهای پژوهشگران این عرصه را در اولویت قرار بدهند؛ بدون اطلاع از نیت شوم اربابان این صنعت و مشکلات و مخاطراتی که ممکن است برای مردم داشته باشد.
خواست صهیونیستها در برنامه ششم؟!
عمرانی فاش کرد: این کمپانیها بیشتر از طریق مجموعههای ظاهراً خیریه و عام المنفعه، مانند بنیاد صهیونیستی راکفلر، و در قالب طرحهای مشترک تحقیقاتی و بورس تحصیلی، نخبگان کشورهای هدف را تحت حمایت خود میگیرند؛ بعد این افراد آموزشدیده این پیام را از درون به دولتها منتقل میکنند، که کشت محصولات دستکاری شده ژنتیکی، یک ضرورت انکارناپذیر است؛ و هرگونه تعللی نشانه عقب ماندگی است! آنها به این نتیجه رسیدهاند که بهترین روش توسعه تجارت محصولات تراریخته، نفوذ در دولتها است.
سرطانزایی محصولات تراریخته
در رسانههای جهانی و محافل علمی علاوه بر بحث درخصوص خطرات حملات بیوتروریسمی احتمالی با دستکاری ژنتیکی گیاهان و دام و طیور، گمانههای بسیاری درخصوص احتمال سرطانزایی این محصولات نیز مطرح است.
حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در این خصوص میگوید: «در خصوص محصولات تراریخته کارهای تحقیقاتی و مستندات علمی زیادی جهت اثرات مثبت و منفی انجام نشده است و در حال حاضر این موضوع در ایران در حال کار است. از آنجایی که در این محصولات تغییرات ژنتیکی داده میشود معلوم نیست این تغییرات روی انسانها چه تاثیراتی میگذارد؛ به همین دلیل یک کار تحقیقاتی طولانی مدتی باید روی این محصول انجام شود تا اثرات این محصولات ارزیابی شود.»
اکنون سوال اصلی این است که چطور وزارت بهداشتی که برای پالم و خمیر مرغ بدون ارائه مستندات قابل قبول شوی رسانهای تمام عیار به راه انداخت در برابر فاجعه قانونی گنجانده شده در برنامه ششم توسعه سکوت کرده است؟ چطور شورای محیط زیست تدوین لایحه ششم توسعه، رای به تولید و ادامه واردات محصولات دستکاری شده ژنتیکی داده است؟!
توسعه کور و غربزدگی تاخیری!
تجربه نشان داده «توسعه» به شرط دستکاری شرایط طبیعی زیست بشر نتیجهای جز افزایش بیماریهای مزمن، بدخیمیهای لاعلاج شامل انواع سرطانها و بیماریهای ناشناخته نوظهور و افزایش عجیب و غریب آمار بینظیر ناباروری و نازایی ندارد و هزینهسازی مضاعف بخشی از معایب غیرقابل توجیه آن در حوزه سلامت است.
بی شک قانون گذاری برای تولید و ورود و توزیع محصولات تراریخته در شرایطی که جهان به سمت تولید به روش سنتی و با برچسب «محصولات طبیعی و ارگانیک» پیش میرود ناشی از غربزدگی تاخیری است و تعریف کور «توسعه» در افکار سیاست گذاران جامعه ایرانی را اثبات میکند.
با اجرای قانون مذکور بیش از پیش با بازاری مواجه خواهیم شد که در غیاب یک قانون جامع و کامل مملو از محصولات تراریخته وارداتی و تولیدی با عوارضی نامعلوم و مشکوک است و از طرف دیگر ذخایر زیستی ما نیز به علت عدم صیانت حاکمیتی در معرض تحقیقات بیوتروریسمی دشمنان قرار دارد. آیا وقت هوشیاری فرا نرسیده است؟!
????
جنگهای میکروبی قرن ۲۱
بیو تروریسم چیست؟ – بخش اول
http://ravazadeh.com/%d8%a8%db%8c%d9%88-%d8%aa%d8%b1%d9%88%d8%b1%db%8c%d8%b3%d9%85-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%d8%af%d9%88%d9%85/
جنگهای میکروبی ( بیولوژیک)
تاریخچه
استفاده کردن از مواد تولید شده توسط جانوران، گیاهان، باکتریها، قارچها و ویروسها، علیه نیروهای انسانی و منابع غذایی، سابقهای هزاران ساله دارد. استفاده از سموم جانوری یا گیاهی برای سمی کردن سر تیرهای جنگی، استفاده از لاشۀ حیوانات مُرده از طاعون برای شکستن مقاومت داخل قلعهها، مسموم سازی فضای داخلی مقابر فرعونها با هاگِ قارچی کشنده و آلوده کردن منابع آبی شهرها، از نمونههای باستانی بکارگیری سلاحهای نامتعارف بیولوژیک است. در جهان متمدن نیز این رویه ادامه یافت و البته پیچیدهتر شد؛ آنگونه که ساخت و به کارگیری این سلاحها طی کنوانسیونهای بین المللی به شدت ممنوع شد. با این حال، قدرتهای استکباری همواره در اندیشه ساخت سلاحهای بیولوژیک و زیستی هستند تا با وارد ساختن کمترین زیان اقتصادی به صنایع و با بیشترین کشتار، بتوانند به منابع حریف دست یابند. کشتار فراوان، وحشت گسترده، ایجاد هراس در عقب جبهه، فلج ساختن خط مقدم، بردن جنگ به داخل خانههای مردم غیر نظامی و درگیر نمودن شهرها، عدم امکان اثبات دقیق در بکارگیری آنها و نهایتاً تخریب اندک، از محسنات خاص سلاحهای میکروبی هستند. محسناتی که از نگاه نظریه پردازان جنگی، به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیستند.
جنگهای بیولوژیک را می توان به ۳ دوره تقسیم کرد :
- دوران اولیه: ۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح (ع) تا آغاز قرن بیستم؛
- دوران نوین؛
- دوران کنونی.
دوران اولیه
اولین اسناد ثبت شده از کاربرد میکرو ارگانیسمها، به عنوان یک سلاح بیولوژیکی به «رومیان» مربوط میشود که از اجساد حیوانات مرده برای آلوده کردن چاهها و منابع آب دشمنان استفاده میکردند.
در متون قدیمی آمده است که هانیبال،کوزههای پر از مار و عقرب را با منجنیق به سوی کشتی دشمنان پرتاب میکرد، که با شکسته شدن کوزهها، این جانوران در کشتی پخش و باعث به هم ریختگی اوضاع میشدند و پس از آن، طی یک حملۀ برق آسا کشتی تسخیر میشد.
در کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» که اولین دائره المعارف پزشکی به زبان فارسی محسوب میشود و توسط دانشمند ایرانی، سیداسماعیل جرجانی در قرن ششم هجری شمسی، تالیف گردیده، آمده است که: “بعضی از ملوک، کنیزکان را به زهر بپرورند؛ چنانکه خوردن آن ایشان را عادت شود و زیان ندارد. این از بهر آن کنند تا آن کنیزک را به تحفه (هدیه) یا به حیلۀ دیگر به خصمی که ایشان را بُوَد، برسانند تا به مباشرت آن کنیزک، هلاک شوند.
ابن سینا نیز در اوایل هزارۀ دوم میلادی در دائره المعارف « قانون در طب» همین مطلب را بیان نموده، دکتر الگود در کتاب «تاریخ پزشکی ایران و سرزمین های خلافت شرقی»، سم مزبور را هند گیاه البیش نامیده که نوعی سم بیولوژیک به حساب میآید.
جرجانی در کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» و «خُفِ عَلائی»، رهنمودهای جالب توجهی را در مورد پیشگیری از بیوتروریسم گوارشی که در آن زمان، رایجترین راه ارعاب و هلاکت مخفیانۀ شخصیتها و رقبا بوده، ارائه داده است و متذکر میشود: کسانی را که از این کار، اندیشه باشد، احتیاط آن است که طعامی که طعم آن قوی باشد، نخورند، مثلاً طعامی که سخت ترش یا سخت شیرین یا سخت شور یا سخت تیز (تند) باشد، نخورند؛ از بهر آنکه کسانیکه خواهند کسی را چیزهای زیانکار دهند، به چنین طعام هائی مزه آن بپوشند؛ لذا آنجا که تهمت اینکار باشد، هیچ نباید خورد و اگر ضرورت افتاد، چنان جای گرسنه و تشنه حاضر نباید شد.
مهمترین حادثهای که در تاریخ، از این نوع به وقوع پیوسته است، مربوط میشود به قوم تاتار که در سال ۱۳۴۶ م. در شهر «کافا»، که هم اینک Feodissia نام دارد، با پرتاب کردن اجساد مردگان ناشی از طاعون، توانستند مقاومت شهر را از بین ببرند. برخی از مورخان، علت پیدایش اپیدمی مشهور طاعون در اروپا را که حدود ۲۵ تا ۴۰ میلیون کشته به جای گذاشت، همین اقدام قوم تاتار میدانند.
در سال ۱۷۱۰ میلادی نیز روسها از همین روش (روش قوم تاتار) در حمله به «سوئد» استفاده کردند.
در سال ۱۷۶۷ م. در مبارزات بین نیروهای فرانسوی و بومیان آمریکا (سرخپوستان)، نیروهای انگلیسی به فرماندهی جفری امرست با فریب دادن سرخپوستان آمریکایی به عنوان اقدامهای صلح جویانه و مسالمت آمیز، با دستان خود، پتو و البسه و سایر ضروریات زندگی را به آنها هدیه دادند؛ اما در حقیقت آن پتوها و وسایل از بیمارستانی که از مبتلایان به آبله نگهداری میکرد، ارسال شده بود و در نهایت باعث ایجاد اپیدمی آبله در بین سرخپوستان گردید که نسبت به آن حساس بودند و سرانجام، بیش از ۹۰ % آنها کشته شدند و نیروهای فرانسوی که در حقیقت از طرف اروپا به این جنگ فرستاده شده بودند، بر سرخپوستان آمریکایی غلبه یافتند. نکته مهم در این طرح این بود که نیروهای انگلیسی از مصون بودن خود نسبت به این بیماری مهلک، به علت مایه کوبی نیروهای اروپا و حساس بودن سرخپوستان به آن، نهایت استفاده را کردند.
دوران نوین
این دوران از سال ۱۹۱۸ م. آغاز میشود. از اولین اقدامهایی که در دوران نوین کاربرد این سلاحها انجام شد، تشکیل واحد ۷۳۱ در ارتش «ژاپن»، به عنوان متولی امر تحقیق در مورد این سلاحها و یافتن نمونه قدرتمند آن بود. در سال ۱۹۳۱ م.، ژاپن برنامههای بیولوژیکی خود را گسترش بیشتری داد. به همین منظور، واحد ۷۳۱ در «منچوری»، یک پایگاه مخفی برای آزمایش مستقیم بر روی انسان (اسیران جنگی) تشکیل داد که فقط برخی از آزمایشهای بیولوژیکی این گروه یا در واقع جنایتهای آنها در تاریخ ثبت شده است. حداقل ۱۰۰۰۰ زندانی در نتیجۀ این آزمایشها جان سپردند.
در شروع جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۱ م. هواپیماهای ژاپنی، ککهای آلوده به طاعون را در قسمتهایی از «چین» پراکنده ساختند. هواپیماهای ژاپنی در هر مرحله، ۱۵ میلیون کک را بر روی ۱۱ شهر چین اسپری نموده و به این ترتیب اپیدمی طاعون بین سالهای ۱۹۳۷ م. و ۱۹۴۷ م. با بیش از ۲۰۰۰ حمله و مرگ۹۴۰۰۰ نفر بوقوع پیوست.
بر اساس شواهد تاریخی، واحد ۷۳۱ ارتش ژاپن حدود ۴۰۰ کیلوگرم عامل آنتراکس(سیاه زخم) را به صورت بمبهای ویژه، آمادۀ استفاده داشت.
دولت آمریکا در پایان جنگ جهانی دوم و درجنگی کاملاً تبلیغاتی، به افشاگری اعمال این گروه و محکوم کردن دولت ژاپن پرداخت؛ ولی در مقابل، طی یک محاکمه نمادین، علاوه بر بخشش و عفو دانشمندان این گروه، حاضر به فراهم کردن امنیت آنها شد؛ به این شرط که تمامی اطلاعات و تجربیات به دست آمده توسط این گروه، در خدمت برنامههای بیولوژیکی دولت آمریکا قرار گیرد.
دوران کنونی
پس از جنگ جهانی دوم، دنیا وارد مرحلۀ جدیدی، به نام جنگ سرد شد. در این مرحله، انگلستان نیز با جدیت، سرگرم اجرای پروژه های متعددی در زمینۀ سلاح های بیولوژیک بود. آنها به خصوص بر روی اسپورهای آنتراکس(سیاه زخم ) و میزان تخریب و گسترش آن به وسیله بمبهای انفجاری کار میکردند.
واقعهای که توجه جهانیان را به این فعالیتها بیش از پیش جلب نمود، اجرای آزمایش پخش اسپور آنتراکس به وسیله بمبهای انفجاری در جزیرۀ غیر مسکونی «گرینارد» در غرب «اسکاتلند» بود و تا سال ۲۰۰۰ م. در خاک این جزیره اسپورهای آنتراکس پیدا میشد . برنامههای بیولوژیک آمریکا نیز از سال ۱۹۴۱ م. شتاب گرفت. در سال ۱۹۴۳ م. در پی برنامههای آلمانها و ژاپنیها، سردمداران دولت آمریکا با شدت بیشتری به پیگیری این تحقیقات پرداختند. این کشور برنامههای خود را در «کمپ دتریک» که امروزه «فورت دتریک» نامیده میشود، متمرکز کرد. آمریکا آزمایشهای مخفیانهای بر روی مناطق پرجمعیت، با عوامل کم خطر یا بی خطر، مثل «باسیلوس گلوبیجی»، «سراشیا مارسنس» و «ذرات خنثی» انجام میداد.
یکی از بزرگترین آزمایشهای مخفیانۀ ارتش آمریکا، پخش «سراشیا مارسنس» در شهر «سانفرانسیسکو» به صورت ۵۰۰۰ ذره در دقیقه بود که در نتیجۀ آن، یکنفر فوت نمود و ۱۰ نفر دیگر در بیمارستان بستری شدند.
در سال ۱۹۶۶م. در ادامۀ این تحقیقات، در سیستم متروی شهر نیویورک، «اسپورهای باسیلوس سابتیلیس» پخش شد تا سیستم مترو از نظر امنیت ارزیابی شود. نتایج نشان داد که تمامی تونلهای مترو تنها با آلوده کردن یک ایستگاه میتواند آلوده بشود.
در سال ۱۹۷۹م.، ساکنان شهر «سوردلوسک» در «شوروی» سابق، شاهد یک انفجار بزرگ در تأسیسات نظامی شماره ۱۹ ارتش شوروی بودند. چندین روز بعد در بین مردم این شهر، تب و مشکلات تنفسی منتشر گردید تا اینکه تعداد مرگ و میر افراد به حدود ۴۰ نفر رسید. دولت شوروی علت مرگ ساکنان شهر را مصرف گوشت آلودۀ گاو اعلام کرد. در نهایت، تعداد کل تلفات به یکهزار نفر رسید. در سال ۱۹۹۲م. رئیس جمهور وقت «روسیه»، بوریس یلتسین، در یک کنفرانس مطبوعاتی، اعتراف کرد که ارتش سرخ در آن واحد نظامی، به صورت مخفیانه یک برنامۀ گستردۀ بیولوژیکی انجام میداده است.
در بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ م. کاربرد سلاح های بیوتروریستی به صورت پراکنده بود که از آنها میتوان به استفادۀ شوروی از سم مهلک «ترایکوتسن تی دو» (باران زرد) علیه مجاهدین افغانی، استفاده آمریکا از عامل میکروبی «تب خوک» علیه انقلابیون «کوبا»، استفادۀ رژیم اشغالگر قدس از عامل بیولوژیکی علیه دختران خردسال فلسطینی، در سال ۱۹۸۲ م. نام برد .
مهمترین رویداد بیوتروریسم در هزاره جدید، پخش نامههای حاوی «اسپور آنتراکس» (عامل مولد سیاه زخم) در آمریکا بود: در روز ۱۸ سپتامبر سال ۲۰۰۱ م. اولین نمونۀ آنتراکس پوستی به علت دریافت نامۀ پستی حاوی «اسپور آنتراکس» مشاهده شد که بیمار با مصرف آنتی بیوتیک بهبود یافت. از این زمان، تعداد مبتلایان به آنتراکس پوستی افزایش یافت تا این که در دوم اکتبر ، دو مورد آنتراکس تنفسی، به عنوان اولین نمونههای آنتراکس تنفسی سالهای اخیر آمریکا گزارش شد و در پی آن، روبرت استیونس نتوانست در مقابل این بیماری مهلک دوام بیاورد و اولین قربانی بیوتروریسم در هزاره جدید نام گرفت.
از این تاریخ به بعد، تعداد نامههای ارسالی آلوده به قسمتهای مختلف آمریکا، از جمله به مجلس سنای آن کشور نیز افزایش یافت و تعداد قربانیان نیز رو به افزایش گذاشت. در اواسط ماه اکتبر، باز هم دو کارمند ادارۀ پست به علت آنتراکس تنفسی جان باختند و تقریبا بسیاری از ادارههای فدرال برای مدت نامعلومی تعطیل شدند. وزارت بهداشت آمریکا در اواخر ماه اکتبر، شروع به تجویز آنتی بیوتیک «سیپروفلوکسوساسین» در یک دوره ۱۰ روزه به بیش از ۲۲۰۰ نفر از کارمندان پست کرد و از طرفی، در بین ارتش و نیروهای نظامی نیز تجویز واکسن آغاز شد.
این وحشت و فاجعه در بین کارکنان اداره پست و سایر شهروندان عادی به حدی بالا گرفت که شرکت سازنده داروی «سیپروفلکسوساسین» حاضر شد ۱۰۰ ملیون قرص را تقریبا به نصف قیمت اولیه در اختیار دولت قرار دهد؛ یعنی چیزی معادل ۱۰۰ ملیون دلار تنها برای پیشگیری دارویی در مقابل این حمله بیوتروریستی!
پس از پیش آمدن این برنامه طراحی شده، دولت نومحافظهکاران با بهانه قرار دادن این اتفاق، سیلی از بودجههای دولتی را برای مقابله با تهدیدات بیولوژیک گروههای تروریستی، همچون القاعده به مراکز تحقیقاتی مختلف گسل داشت تا به ظاهر، راهکارهایی برای مقابله با این حملات فراهم کنند. برای برخورداری از این سیل پولی، بسیاری از سازمانهایی که بر روی بیماریهای واگیردار و عفونی کار میکردند، کار خود را به نوعی با بیوتروریسم ارتباط داده و دست به انجام تحقیقات و آزمایشهای گستردهای زدند که یقینا در آیندهای نه چندان دور، نتایج آن همچون نتایج پژوهشهای دهههای قبل، بر همگان ظاهر خواهد شد.
در سیستم درجه بندی امنیت بیولوژیک آمریکا، درجه ۴ به خطرناکترین آزمایشها و آزمایشگاهها داده میشود. پیش از یازده سپتامبر، تنها پنج آزمایشگاه وجود داشت که در بالاترین درجه امنیت بیولوژیک، یعنی درجه ۴، قرار داشتند و به طور فعال در زمینه مطالعه عوامل بیولوژیک مرگزا کار میکردند؛ در حالی که در سال ۲۰۰۹ م. این تعداد به پانزده مورد رسید و روند افزایشی همچنان ادامه داشته و تعدادی نیز در حال ساخت هستند.
در مجموع، هم اکنون بیش از ۴۰۰ مرکز تحقیقاتی در درجات امنیت بیولوژیک ۳ و ۴ در آمریکا فعال هستند که توانایی تولید عواملی، همچون باکتری سیاه زخم و فراوردههای آن را دارند و بیش از چهارده هزار نفر بر روی تولید چنین عوامل خطرناکی کار می کنند که اکثر آنها مربوط به بخش غیر دولتی بوده و برای کسب بودجه، مجبورند پروژههای مد نظر سیاستمداران را هرچه که باشد، بپذیرند.
بیوتروریسم و تهدیدهای نوین علیه مسلمانان – بخش سوم (بخش پایانی)
طیّ سال های اخیر، شاهد انتقال داروها و مواد غذایی اهدایی دولت های غربی به کشورهای جنگ زده، مانند «عراق»، «یمن» و «ایران» و «افغانستان» و … بوده ایم؛ داروهایی که گاه گفته می شود حامل موادّ عقیم کننده یا بیماری زا بوده اند. اولاً آیا این گونه اخباردرست و قابل اعتمادند؟ ثانیاً اگر بله، آیا می توانیم آنها را در زمرۀ جنگ های بیولوژیک به شمار بیاوریم؟
در این گونه مسائل لازم استما علمی و مستند صحبت کنیم. در این عرصه، شایعات برای ما معضلی شده است. روزانه دربارۀ اعتبار و صحت شایعات مختلف از من نظر می خواهند. احتمالاً این روزها، شایعۀ دربارۀ نحوۀ ورود چای به ایران و مطالب بی اساس آن شنیده باشید. یا شایعه دربارۀ سرقت ژن ایرانی ها از طریق گرفتن بزاق که برای به حاشیه کشاندن خبر واقعی، آن را در جامعه پخش کردند. یک گروه تحقیقاتی به سرپرستی یک استاد امریکایی و چند پزشک ایرانی در دانشگاه «استنفورد آمریکا» یکی دو سال قبل با پشتوانۀ یک انجمن صهیونیستی پروژۀ ژنوم ایرانیان را انجام دادند. الآن کل ژنوم ایرانی ها نزد امریکایی ها و صهیونیستهاست. عرصۀ بیولوژیک هم همین قدر شایعه خیز است.
این مطلب را بالقوه قبول دارم و احساس ناشی از سی سال کار و پیگیری و رصد اخبار در این عرصه، مرا به جایی رسانده است که با قاطعیت می گویم این اتفاقات قطعاً رخ می دهند؛ اما همۀ اخباری که گفته می شود، مستند نیست؛ از جمله آخرین اخبار معتبر در این باره، این بود که اعلام کردند اخیراٌ داعش محموله ای کفش به آوارگان سوری در مرز «ترکیه» اهدا کرده است. هر کس این کفش ها را می پوشید، دچار یک بیماری پوستی شدید می شد.
استفادۀ داعش از کفش های مرگ آلوده به مواد سمی که بین پناهندگان سوری در مرز ترکیه به عنوان کمک های بشردوستانه توزیع شده ولی چنین زخم هایی را ایجاد کرده است.
انواع کارهایی را که الآن دشمنان ما به بهانۀ کمک های بشردوستانه می کنند. می توانم اینطور فهرست کنم: عقیم کردن، ایجاد سرطان، ایجاد بیماری در سال های آینده، ریشه کن کردن فلسطینی ها. حتی بالاتر از این موارد الآن جنگ به عرصۀ مولکول ها و ژنتیک وارد شده است. رژیم اسرائیل ۱۵ سال است که روی ژن شیعیان و فلسطینی ها کار می کند. همچنین پروژۀ عظیمی را «پنتاگون»، چهار سال است که در دستور کار خود وارد کرده است. این را حتماً اطلاع رسانی کنید: پروژه Fun Vax. در اینترنت بخش هایی از این پروژۀ محرمانه را می توانید پیدا کنید. قرار است عامل بیولوژیکی ای ساخته شود که روی دین و ایمان مردم اثر بگذارد و به تعبیری حسّ بنیادگرایی را از آنها بگیرد؛ به عبارتی افراد نسبت به ایمان و روحیۀ انقلابی واکسینه شوند. آنها می خواهند بنیادگرایی را از ریشه، از بین ببرند. از نظر نورولوژیست ها می شود. این ویروس از طریق هوا وارد بدن و سپس وارد مغز شده و سیستم دوپامینی مغز را به هم می ریزد. می گویند ما نباید با ایران وارد جنگ بشویم، باید خود ملّت را علیه نظام برانگیزیم. آنها معتقدند حداقل ۴۰% مردم را می توان از این طریق تغییر داد.
بنده حاصل نتایج تجربیاتم را در کتابی منتشر کرده ام که علاقه مندان می توانند با مطالعۀ آن، درک بهتری از چهرۀ این تهدید داشته باشند.
پروژۀ فان وکس یا واکسن ضد بنیادگرایی که به نظر برخی طرح وزارت دفاع آمریکاست که از سال ۲۰۰۵ م. شروع شده و هدف آن تولید ویروسی سنتز شده است که از طریق سیستم تنفسی وارد شده و با تکثیر در بدن افراد مسلمان بنیادگرا و ایجاد تغییراتی در هورمون هی مغزی و رفتار و کنش فرد، سبب کاهش نیاز به گرایش های دینی شده و در نهایت، فرد را به بی دینی و سستی ایمان مبتلا می کند؛ البته تردیدهایی در مورد کارایی چنین روش بیولوژیکی وجود دارد؛ زیرا اینکه رفتار یک انسان چقدر تحت تأثیر وراثت است، بحثی چالشی و ادامه دار است و از بین این رفتارها، ایمان مذهبی که فرآیندی بسیار پیچیده است، چقدر تحت تأثیر ژن ها و بیولوژی انسان است، مورد بحث می باشد؛ ولی به اعتقاد دانشمندان دیگر، نقش بیولوژی در رفتار و ایمان وجود دارد و این طرح در صورت رفع مشکلات و معایب می تواند کارآیی داشته باشد. به هر حال لازم است این موضوع در کشور ما توسط دانشمندان علوم تجربی، متخصصان مغز و اعصاب، روانشناسان و دانشمندان حوزۀ علوم انسانی، به دقت مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا از نوع تهدیدات فرضی نسل نوین قلمداد می شود.
آمریکایی ها دو جلد کتاب جالب منتشر کرده اند که کاش حوزۀ علمیۀ ما روی اینها کار می کرد. بالاخره باید موضعی رسمی و معتبر دربارۀ این دست مطالب داشته باشیم: «زبان خدا» که دربارۀ بیولوژی مولکولی است، نویسندۀ کتاب فرانسیس کالین برای خودش غولی در ژنتیک به شمار می آید. او در این کتاب مدعی است که ایمان و معنویت به ژنتیک افراد بستگی دارد.
کتاب زبان خدا نوشتۀ فرانسیس کالین از دانشمندان بزرگ پروژۀ ژنوم جهانی که در مورد فطری بودن دین و نقش ژنتیک در آن می باشد.
کتاب بعدی که صدای نژادپرست ها را در آمریکا درآورده که بحث هایی مانند فطری بودن ایمان با این کتاب ثابت شده است: کتاب «ژن خدا، چگونه ایمان به ژن ها پیوند داده می شود؟» اثر دن.اچ.هامر می باشد. این کتاب بر اساس تجزیه و تحلیل ژن مسیحیان و کافران نوشته شده است.
کتاب ژن خدا نوشتۀ دن هامر استاد دانشگاه و متخصص ژنتیک مولکولی در آمریکا می باشد. او معتقد است که اعتقادات دینی منشأ بیولوژیک هم دارد، مطالعۀ این کتاب را به محققان حوزه های علوم انسانی توصیه می کنم.
// کتاب پدافند غیرعامل و تهدیدات بیولوژیک به عنوان مرجعی جهت شناخت و مقابله با این تهدید است.//
????
پیچیدگی عوامل میکروبی و حملات تروریستی برق آسا
http://ravazadeh.com/%d8%a8%db%8c%d9%88-%d8%aa%d8%b1%d9%88%d8%b1%db%8c%d8%b3%d9%85-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%d8%b3%d9%88%d9%85/
???سم های وارداتی ؟
بیوتروریسم
http://ravazadeh.com/%d8%a8%db%8c%d9%88%d8%aa%d8%b1%d9%88%d8%b1%db%8c%d8%b3%d9%85-%d9%88-%d8%aa%d9%87%d8%af%db%8c%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%86%d9%88%db%8c%d9%86-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87-%d9%85%d8%b3%d9%84%d9%85%d8%a7